النتائج (
العربية) 1:
[نسخ]نسخ!
تمثیل خر بر یخ ماندن، به معنی بیکار و نارسا و معطل ماندناین بیان اکنون چو خر بر یَخ بماند چون نشاید بر جهود انجیل خواندآشکارست که نحویان و یا مدعیان فضل و دانش مردم را خر و یا بهیمه میخواندهاند و میدانستهاند. از غرور ابلهانه نحویان باز در مناقب ذکری هست از جمله: «همچنان روزى حضرت مولانا اصحاب را معانى مىفرمود، در اثناى سخن حکايتى مثال آورد که مگر نحويى در چاه افتاده بود، درويشى صاحبدل بر سر چاه رسيده بانگى زد که ريسمان و دول بياريد تا نحوى را از چاه بيرون کشيم، نحوىِ مغرور اعتراض کرد که رسن و دلو بگو، درويش دست از خلاص او باز کشيد و گفت تا من نحو آموختن، تو در چاه بنشين. اکنون جماعتى که اسير چاه جاه و طبيعت گشتهاند و پيوسته به پرِّ هنر خود مىپرند تا ترک آن خيالات و هنرها نکنند و پيش اوليا سر ننهند حقّا که از آن چاه خلاص نيابند و در صحراى و ارض اللّٰه واسعه خرامان نشوند و به مقصود کلى نرسند.» مناقب افلاکى ص ١٣۶ . [2]- کمآمد: تواضع و فروتنی[3]- از سر توارد، یادآور بیتی است در داستان سیاوش در شاهنامه:چو خواهی که پیدا کنی گفتوگوی بباید زدن سنگ را بر سبوی[4]- حدیث قدسی: قالَ داوُدُ علیهِ السّلامُ یا رَبَّ لِماذا خَلَقتَ الخلقَ قالَ کُنتُ کَنزاً مَخفیّاً فَاَحبَبتُ اَن اُعرَفَ فَخَلَقتُ الخلقَ لِکَی اُعرَفَ (...خدواندا مقصود از آفرینش مردم چه بود؟ فرمود که من گنجی نهان بودم و دوست داشتم که شناخته شوم، پس آفریدم تا شناخته شوم) احادیث مثنوی. کسروی در خصوص این عبارت گفته است که «شگفتتر آنکه واژه «مخفی» در کنت کنزاً غلطست. در عربی باید گفت «خفی». از اینجا پیداست که این را کسی ساخته که عرب نمیبوده و عربی را نیک نمیدانسته.»در این بیت و بیت بعدی، تابانی و اطلس پوشی خاک گویا به خلق آدمی از خاک بازگردد که خود عارف و شناسای حق شده است. [5]- گویا بیماری گلخواری به عهد مولانا رواجی داشته است و در مثنوی چندین بار به آن اشاره شده است. از جمله: چون مزاج آدمی گِلخوار شد زرد و بدرنگ و سقیم و خوار شد و یا داستان:پیش عطاری یکی گلخوار رفت تا خَرَد ابلوج، قندِ خاصِ زفت..[6]- مثل است: جَوِّع کَلبَکَ یَتبَعکَ، سَمِّن کَلبَک یَأکُلکَ (سگت را گرسنه دار تا پیات بیاید، سگت را سیر و فربه کن تا تو را بخورد) شرح فروزانفر[7]- این کف (آب) کج از آب صافی برخاسته است. [8]- محقوق: تحقیق شده[9]- وثن: بت شمن: بتپرست. در اصل راهب بودایی است.
يجري ترجمتها، يرجى الانتظار ..
